آلن وتز

خوب عشق کردی؟

اگه بچه داشتم، پسر یا دختر، ازش نمیپرسیدم : مشقهاتو نوشتی یا نه؟
میگفتم: خوب عشق کردی؟
و اگه احیانا هنوز این کارو نکرده بود
فحش بارونش میکردم!
بهش میگفتم “پس منتظر چی هستی؟ منتظری همه ی دندونهات بریزه؟ ها؟ چی فکر کردی؟ فکر کردی عمر نوح داری؟ پس کی میخوای شروع کنی؟ کی؟ وقتی بازنشسته شدی؟ وقتی نصف عمرت هدر رفت؟
محض رضای خدا بجنب! برو جلو اگه دلت لرزید! منتظر نشو! امروز که داری زندگی میکنی. فردا شاید یه بمب یه راست بیفته رو کله ت … وقت داره به سرعت میگذره … قبل از “بومِ” آخر عجله کن!
نکنه بی عشق سِقَط شی! برو پی عشق!
وقتی معلمت میخواد قلم پاهاتو بشکنه تا پی عشق نری، جربزه داشته باش و تسلیم نشو!
آدمهایی که تو زندگی درباره ت قضاوت میکنن، محرومن. مثل اونها نباش و زندگی کن! زندگی کن! حساب کتاب نکن…

...

نثر ‏ - , نظر دهید...