اولین بوسه ی تو خاطره ای شیرین بود
تو که رفتی و نگاه تو، زمین گیر شدم
از خودم از همه از زندگی ام سیر شدم
در اتاقی که پر از خاطره هایت شده است
دل به آن خاطره ها بسته و زنجیر شدم
آسمان، نصف شب اندازه ی من دلتنگ است
ماه گم بود در آن، دیدم و دلگیر شدم
مثل یک قطره ی آبی که بیفتد به کویر
سوختم از غم دوری تو تبخیر شدم
اولین بوسه ی تو خاطره ای شیرین بود
آخرین بوسه ات امّا … بگذر ! پیر شدم