رضا کیاسالار

دلشوره‌ام گرفته مبادا تو با یکی…

دلشوره‌ام گرفته مبادا تو با یکی…
می‌میرم از تصور این‌که تو را یکی…

ترجیح می‌دهم که نخوابم از این به بعد
کابوس دیده‌ام که بله، بین ما یکی…

وقتی که زنگ می‌زنی آشفته می‌شوم
من را تو اشتباه گرفتی به جای کی

دست خودم که نیست، عزیزم، خودت ببین
هر وقت پا گذاشته‌ای هر کجا، یکی…

هی حرص و قرص می‌خورد و دود می‌شود
هم‌پای واژه‌واژه‌ی این سطرها یکی…

...

خیانت, رابطه, غزل ‏ - نظر دهید...