دیگر اینجا جای ماندن نیست، باید پرکشید!
در دلم شوق پریدن نیست، باید پرکشید!
قلبم ازاین عشق روشن نیست، باید پرکشید
قهوهی سرد نگاه تو بدون قند عشق
کمتر از خونابه خوردن نیست، باید پرکشید
چشمهایت تا که شد در شعرمن شأن نزول
آیهای از اشک ایمن نیست، باید پرکشید
نیست در جانــم توان دیدنت در بزم او
قلب صدچاکم از آهن نیست، باید پرکشید
بعدتو میمیرم از این عشق اماچاره چیست!
دیگر اینجا جای ماندن نیست، باید پرکشید
+1
+1