حتی نشد تو را به دل سیر بو کنم

قسمت نشد که با تو کمی گفت و گو کنم
با این دل شکسته تو را رو به رو کنم
قسمت نشد که لحظه ی غمگین رفتنت
با اشک ها مسیر تو را شست و شو کنم
بوسیدنت که هیچ، بغل کردنت که هیچ
حتی نشد تو را به دل سیر بو کنم
بانوی شعر هات نبودم … دریغ و درد
حتی نشد که پیرهنت را اتو کنم !
از یادها گذشتی و در باد گم شدی
حالا کجا حضور تو را جستجو کنم ؟
خالیست دستم از هیجانات این قمار
برگ برنده کو که برای تو رو کنم؟
قسمت نشد ! تو رفتی و من مانده ام که باز
باید تمام عمر، تو را آرزو کنم