نوید اسماعیل زاده

عشق است و کلاهیست که البته گشاد است!

عاشق شدنم زیر سر این دل ساده است
عشق است و کلاهیست که البته گشاد است!

یک شهر به دنبال نگاهت سر کارند
چشم تو بگو کار به دست که ندادست

در ریختن موی تو بر صورت ماهت
آنکس که هواخواه تر است از همه باد است

تا پلک زدی گرمی عشق از دهن افتاد
بی رونق چشمان تو بازار کساد است

در جذبه شرینی لبخند ملیحت
رازیست که تلفیق دو طعم متضاد است!

کم مانده کمی مانده به وصل تو بمیرم
آخر خودمانیم کمِ بی تو زیاد است

...

عاشقانه, غزل ‏ - نظر دهید...