یک مشک از قبیله ما، یک عمو گرفت

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما، یک عمو گرفت
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما، یک عمو گرفت
زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست:
مباد شاهدِ جان دادنِ پسر، پدری …
عباس خفته است كه برپاست حرمله
اين فتنه از خسوف قمر آب ميخورد!
بانو! برای من اسمت گران تمام شده
داغ دلیست هر نم «باران» که میزند…
سلامم میدهی اما در آغوشم نمیگیری
برای مستحبی، واجبی را ترک میگویی!
كاروان غمت اى عشق چهل روز كه هيچ
تا چهل قرن اگر گريه كند باز كم است
گفتم به اذانم که “علیا ولی الله”
تا کور شود هر که امیرش تو نباشی…
انصاف نباشد که در این شهرِ درندشت
ضرب المثل “سوزن در کاه” تو باشی…
این کشور و آن کشور و سی روزمهم نیست
هرجا که تو رويت بشوی عید همان جاست!
من بعد از این ایام سخت روزه داری
از بوسه واجب تر ندارم هیچ کاری!