بیدار شدم دست تو در دستم بود
در خواب، چراغ تا سحر دستم بود
در خواب، کلید هر چه در دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم، دست تو در دستم بود
ایرج زبردست, دو بیتی, صبح بخیر نظر دهید...
در خواب، چراغ تا سحر دستم بود
در خواب، کلید هر چه در دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم، دست تو در دستم بود
صبح است و جهان باز غزلخوان شده است
خورشید دوباره بر تو مهمان شده است
لبخند نشان کنج لبان عسلت
چشمان تو آفتابگردان شده است
باران زده و هوای فروردین است
موسیقی باغ، بانگِ بلدرچین است
پلکی بگشا و باز کن پنجره را
هر صبح بهار با تو عطرآگین است
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
از همه سوی جهان جلوه او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم
آسمان غرق خیال است، کجایی آقا
اولین جمعه ى سال است، کجایی آقا
یک نفس عاشق اگر بود زمین، می فهمید
عاشقی بی تو محال است، کجایی آقا
اندر دل من مها دلافروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی!
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
چه احوال قشنگی داره قلبم
توآغوشت به آزادی اسیرم
چه احساسی ازاین بهتر واسه من
که دستای تو رو عیدی بگیرم
با پیرهنِ گل انار آمده است
با مخمل سبزِ سبزه زار آمده است
برخیز هوای نم نم نوروزی ست
وا کن در خانه را بهار آمده است!